ایستگاه تنهایی کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد ! من که نه سنگ بودم نه کوه ، من چرا تنها شدم ؟
دلم براي تنهايي ميسوزد چرا هيچکس او را دوست ندارد مگر او چه گناهي کرده که تنها شده جرم تنهايي چيست که هيچکس او را نميخواهد ديشب تنهايي از اتاقم گذشت دنبالش دويدم ولي او رفته بود. تنهاي تنها نيمه شب او را مرده کنار حوض خانه پيدا کردم از گريه چشمانش قرمز بود برايش گريستم آخر او از تنهايي مرده بود تنهايي مرد و من تنها تر شدم.... نظرات شما عزیزان:
قربون داداشم برمممممممم حالا چلا انقدر غمگین
فداتشم موفق باشی ![]() ![]()
سلام وبلاگ قشنگی دارین.خوشحال میشم به جمع ما در جامعه مجازي فضاي شماره يک (فیسبوک ایرانیان ) بپیوندید. http://www.cloob.no1-space.ir
ممنون
آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |